هارمونی دانشی است برای چند بخشی کردن موسیقی بر پایه خصوصیتهای آکوردها و شایستگی وصلشان به یکدیگر به قصد ساختن ملودیهای زیبا.کسانی که قصد آموختن هارمونی را دارند باید به تئوری بنیادی موسیقی احاطه کامل داشته باشند در آغاز هارمونی یک دانش مقدماتی به نام – آکورد شناسی باید فرا گرفت.
کاربرد هارمونی در موسیقی
همانطور که گفته شد هارمونی، دانشی برای چند بخشی کردنِ موسیقی بر اساسِ ویژگیِ آکوردها و قانون وصل آنها به یکدیگر به قصد همراهی با ملودی است. همچنین توجه میشود به تنالیته و بافتهایی برگرفته از ریتم، که ناشی از وصل آکوردهای گوناگون به یکدیگراست. بر خلاف ملودیها که به خوشایندی نواختن نتهای متوالی (و نه همزمان) میپردازد. هارمونی سبب ژرفا بخشیدن و غنای ملودی میشود. یک آفرینندهٔ موسیقی عامیانه (مانند یک خواننده که از گیتار استفاده میکند)، با آزمایشِ آکوردهای گوناگون، هم خوانترین آکوردها با حالت ملودی را برمیگزیند. آکورد به تنهایی نمیتواند یک ایدهٔ ملودیک را به زیبایی بیان کند، بلکه وصلهای پیدرپی آکوردها طبق قواعد هارمونی است که یک ایدهٔ موسیقایی را کامل، و تجلی میبخشد. هارمونی دارای دو بافت هوموفونیک و پولیفونیک است. در بافت هوموفونیک، ملودی تنها خطِ افقی است که این بافت را تشکیل میدهد و آکوردهای پیدرپی، عمودیترین ایدهای است که بافت هوموفونیک را میسازد و ملودی را همراهی میکند. هارمونی در بافت پولیفونیک با رعایت اصولِ وصل و حرکت عمودیِ آکوردها، حرکتِ افقی و مستقلِ بخشها نیز در نظر گرفته میشود بدون آنکه به قوانین کنترپوان و شیوههای ملودیک و حرکت افقیِ بخشها و ارتباطِ بین آنها بپردازد
تاریخچه
هماهنگی یا هارمونی ریشه در کلماتِ یونانی دارد و در مُحاوره یا فلسفه، هارمونی را «تناسب» معنا میکنند. از نظرِ ریشهای هارمونی به معنای وحدت و هماهنگی است و بیانگرِ یگانگی در اجزا و تشکیل یک واحدِ کل است. هارمونی فرایندی از ترکیبِ صداهای فردی است که با شنیدن همزمانِ آنها تحلیل میشود. مفهوم هارمونی بهطور معمول با شنیدن همزمان بسامد، وسعت صوتی، رنگ صدا، نتها یا آکورد رخ میدهد. در موسیقی قرون وسطی، برداشت از هارمونی مربوط به دوصدا از حرکت موازیِ بخشها به فاصلهٔ چهارم یا پنجم بود و در دورهٔ رنسانس برای سهصدا تغییر یافت. با توسعهٔ موسیقی پولیفونیک، ترکیب و استفاده از فواصل سوم و ششم نیز رواج یافت و دانش کنترپوان در دورهٔ باروک به اوج شکوفایی رسید و منجر به پیدایش هارمونی شد. در این دوره ژان فیلیپ رامو، آهنگساز و موسیقیشناس فرانسوی نخستین کسی بود که رسالهٔ هارمونی را به نگارش درآورد. علم هماهنگی یا هارمونی، اغلب به جنبهٔ عمودی موسیقی اشاره دارد و متمایز از حرکتِ افقی و ملودیک است. نقطهٔ مقابلِ آن کنترپوان قرار دارد که رابطهٔ بین خطوطِ ملودیک و چندصدایی مستقل را بیان میکند و گاهی تفاوت آن را با هارمونی مشخص میکند. در موسیقی پاپ و جاز، آکوردها توسط پایهٔ آن نامگذاری میشوند، بهاضافهٔ اصطلاحات و علائمی که ویژگیهای آکورد را نشان میدهد. در بسیاری از انواعِ موسیقی مانند: موسیقی باروک، رومانتیک، مدرن و جاز، با اضافه کردنِ صداهای تنشزا، باعث تقویت آکورد شده که فاصلهای ناخوشایند نسبت به نتِ باس دارد. در دوران قواعد مشترک این صداها میبایست طبق قواعدی تهیه و حل شوند تا گوش بتواند تعادل بین تنش و سپس آرامش را در آن لحظه احساس کند.
” زندگی ، بسیار شبیه به یک آهنگ است. در ابتدا رمز و راز وجود دارد ، در پایان نیز تأیید وجود دارد ، اما در وسط جایی است که تمام احساسات در آنجا زندگی می کنند تا همه چیز را ارزشمند کنند. “