ویولنسل

ویولنسل یا چِلو به انگلیسی  (cello) سازی زهی و آرشه‌ای از خانوادهٔ ویولن است. صدای این ساز در منطقهٔ میانیِ سازهای این خانواده قرار دارد. ویولنسل از ویولن و ویولا (ویولن آلتو) بزرگ‌تر است. در هنگام اجرا، این ساز در بین دو پای نوازنده قرار می‌گیرد و از طرفی دیگر، توسط میله‌ای که در انتهای آن تعبیه شده، روی زمین استوار می‌شود. این ساز از خانوادهٔ سازهای زهی آرشه‌ای است. استفاده از این ساز در تک‌نوازی‌ها، در گروه‌نوازی‌ها، از جمله در ارکسترهای مجلسی و ارکسترهای سمفونیک متداول است. این ساز عضو ثابت در ارکسترها به صورت استاندارد است که در بخش باسِ زهی‌ها قرار می‌گیرد. همچنین، در بیشتر آنسامبل‌های دیگر نیز حضور دارد. کنسرتوها و سوناتهای فراوان برای ویولنسل نوشته شده‌است.

کوک سیم‌های این ساز به‌ترتیب از زیر به بم عبارت است از: لا (سیم اول)، رِ (سیم دوم)، سُل (سیم سوم)، دو (سیم چهارم) سیم‌های ویولنسل نسبت به سیم‌های ویولا یک اکتاو بم‌تر کوک می‌شوند.

ويولن سل برگرفته از سازهاي متوسط و بزرگ قرن شانزدهم همانند ويولا da gamba و ساز كوچك  da braccio است. چنين سازهايي توسط خانواده آماتي (Amati) سازنده ويولن در قرن 16ام ساخته شد. در گروه‌هاي كلاسيك كوچك همانند اركسترهاي چهارنفره مركب از سازهاي زهي، ويولنسل معمولاً قسمت باس، پایين‌ترين (بم‌ترين) زير و بمي خط يك قطعه موسيقي را ايجاد مي‌كند. در اركستر در دوران باروك (تقريباً 1600 تا 1750) و دوران موسيقي كلاسيك (تقريباً 1725 تا 1800) ويولنسل معمولاً قسمت باس عموماً يك اكتاو بالاتر از دوبل باس را بوجود مي‌آورد. در دوران باروك چلو براي نواختن خطوط باس basso continuo معمولاً همراه با يك ساز كيبوردي (به عنوان مثال پايپ ارگان يا هارپسيكورد) و يا يك ساز زهي زخمه‌اي همانند (لوت يا theorbo) استفاده مي‌شد. در يك اجراي باروك، ويولنسل ممكن است با ساير سازهاي باس همانند دوبل باس، ويول يا سازهاي با رجيستر پائين همراه شود.

ویولنسل سازي رايج از خانواده سازهاي زهي است. كلمه چلو (cello) از ايتاليايي گرفته شده و نام كامل اين ساز ويولن سل (violoncello) است. نوازنده چلو، چليست يا ويولن سليست ناميده مي‌شود. اين ساز مي‌تواند به صورت تكنوازي، يا در موسيقي مجلسي و همچنين در اركسترها مورد استفاده قرار گيرد. همچنين اين ساز گاهي اوقات توسط آهنگسازان پاپ همانند بيتلز، بيورك (Bjork) و جميروكواي (Jamiroquai) استفاده مي‌شود.

در طي قرون هفدهم و هجدهم، ويولنسل به عنوان يك ساز تكنوازي جايگزين ويولا دا گامبا (viola da gamba) باس شد. همچنين در اين دوران تركيب چلو و هارپسيكورد، جايگزين ساز كيبوردي باسو كانتينو (basso continuo) شد و  بافت هارمونيك مورد نياز در يك گروه موسيقي را پر كرد. به تدريج هايدن (Hayden)، موتسارت يا موزارت (mozart) و آهنگسازان ديگر با استفاده از اين ساز در گروه‌هاي موسيقي باعث شهرت اين ساز شدند و اين ساز تبديل به سازي استاندارد شد.

 

 

 

 

موسیقی به جهان روح، به ذهن بال، به تخیل پرواز و به هر چیزی … زندگی می بخشد

Leave a comment